• دوشنبه 3 دی 03


غزل حضرت علی(ع) -( جریان گرفته در هیجان عشق، قطره به قطره جام غدیری )

1896

جریان گرفته در هیجان عشق، قطره به قطره جام غدیری که...
می جوشد از میان دل تاریخ، بیعت دهد به دست امیری که...
مانند او ندیده زمان هرگز! او و مقام و نام و نشان، هرگز!
در بیست و پنج آینه تصویرش، مظلوم وار مثل اسیری که...
از جان خویش تاب و توان برده ست، کوفه میان ظلمت خود مرده ست
بغضی نهفته، باز گره خورده ست، در تارو پود فرش حصیری که...
هر چند دست آینه ها سردست، دنیای کوفه بستر نامردست
امّا هنوز در غزل محراب، خون می چکد ز پنجه ی تیری که...
تا چشم های پنجره وا می شد، مهتاب کوفه غرق دعا می شد
حالا بدون سفره ی عدل او، دنیا شبیه مرد فقیری که...
خورشید مانده در غم خود تنها، چشمش به راه کوچه ی فردا تا
گردن زند قبیله ی ظلمت را، شمشیر یکّه تاز دلیری که...

دنیا هنوز قصّه ی عاشوراست، تیغ و سنان و مشک و عَلَم بر جاست
تا چشم های منتظر ومحروم، روشن شود به ماه منیری که...

 

شاعر : سارا سادات باختر

  • سه شنبه
  • 24
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران