من را برای هر چه خطا کرده ام ببخش
ای مهربان که بر تو جفا کرده ام ببخش
پشت و پناه من شده ای هر زمان ولی -
پشت تو را به غصّه دو تا کرده ام ببخش
بعد از هزار سال که در می زنی ببین -
در را به روی غیر تو وا کرده ام ببخش
من گم شدم در ازدحام هوس های نفسی ام
دست تو را دوباره رها کرده ام ببخش
آقا برای گرمی بازارتان فقط
بر شیشه های یخ زده «ها» کرده ام ببخش
من را فدای جان خودت خواستی و من
خود را بلای جان شما کرده ام ببخش
من وام دار چشم تو هستم که شاعرم
این قرض را چگونه ادا کرده ام؟ ببخش
شاعر : سید حسن رستگار
- چهارشنبه
- 25
- دی
- 1392
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید حسن رستگار
ارسال دیدگاه