ویرانه رادست توآبادمیکند
بغض مرانام توآزادمیکند
هرخنده ای به لبم خشک میشود
آندم که ساز،نای توبنیادمیکند
شیرین کجابفریبد دل مرا
قلب مراعشق توفرهاد میکند
اینجادگر-نفس-یاری نمیکند
کاردل مرامقدادمیکند
- جمعه
- 9
- دی
- 1390
- ساعت
- 8:11
- نوشته شده توسط
- نفس
ارسال دیدگاه