• جمعه 2 آذر 03


غزل حضرت علی(ع) -( ای نخستین بدر، هر شب دیدنت را دوست دارم )

2818
1

 ای نخستین بدر، هر شب دیدنت را دوست دارم
آسمان در آسمان تابیدنت را دوست دارم
ای خدای خاک وقتی آسمان را می تکانی
از درختی مرده، خرما چیدنت را دوست دارم
دست هایت را همان اندازه که شمشیر می زد
وصله وقتی می زند پیراهنت را دوست دارم
آه ای بر چاه عدل کوفه بوتیمار غمگین
گریه کن این ترس از خشکیدنت را دوست دارم
درد اگر بر شانه هایت بود مرهم می نهادم
آه از آن درد دگر نالیدنت را دوست دارم
تو نه قرآن، نه سر فرزند را بر نیزه دیدی
حکم اگر این است من جنگیدنت را دوست دارم
دست بر خون، قبضه ی شمشیر می رقصی و دشمن
می رمد بی سر، وَ من رقصیدنت را دوست دارم
نه غزل ظرفیتش کم نیست اما دردهایت
آه بر این بیت ها خندیدنت را دوست دارم
من از آن یاسی که در دستان سر سبز تو خشکید
خارج از باغ، آخرین بوئیدنت را دوست دارم
این جهان رازی ست که قفل و کلیدش دست تو
کمتر از آنم ولی فهمیدنت را دوست دارم
تو همان ماه دلیل آفتاب آخرینی
گفتم ای بدر نخستین، دیدنت را دوست دارم
 

شاعر : صالح سجادی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 7:0
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران