• دوشنبه 3 دی 03

 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بالا که برد دشمن دون تازیانه را )

2763

بالا که برد دشمن دون تازیانه را
گم کردی ای کنیز خدا راه خانه را
وقتی که رفت دست علی بین ریسمان
آتش زدند قلب تو و آشیانه را
حیدر بهانه ای است که بستر نشین شوی
بیرون کشیده اند ز خانه بهانه را
افتاد روی خاک، اگر گوشواره ات
باید حسن به خانه برد دانه دانه را
قنفذ برای اینکه تو را پرپرت کند
اول نشانه رفت رخ و کتف و شانه را
پیش حسن کسی که غرور تو را شکست
می زد به پهلویت لگدی عامدانه را
سیلی به تو زدند، حسن داد می کشید
در خاک برد زندگیِ جاودانه را
وقتی که دید بازوی تو زینب این بگفت
بیخود نبود مادرم انداخت شانه را
رفتی و قبر مخفیِ تو بی نشانه ماند
 در گور برد دشمنت از تو نشانه را

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران