نران بیمار عشقت را ، گدایی نابلد هستم
شما بر تخت شاهی و من که بر نمد هستم
من از آن چشم غمازت بسی لطف و کرم دیدم
ولیکن تازه فهمیدم چه بد هستم چه بد هستم
منم زندانی عشق شما یا ایهالعطشان
خدا را شکر محکومِ ، به این حبس ابد هستم
منم عبد و تویی مولا منم بنده تویی آقا
به زیر دستتان الحق شبیه یک جسد هستم
شبی از درد پهلوی رقیه زجر می دیدم
خدا شاهد بود آقا خود من هم سند هستم
خدا را شکر از لطفت کمی از لحظه هایم را
اسیر ذکر زیبا و خوش زینب مدد هستم
به جنت بی حسین هرگز نخواهم رفت یا زینب
اگر پا باشد آقایم اگر آقا رود هستم
ز چه جعفر در این دنیای وانفسا گرفتاری ؟
در این بازار کالایم ، چون آقا می خرد هستم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 16
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 12:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه