ساقی بیاورید که بزمی به پا کنیم
ساغر بیاورید که قدری صفا کنیم
مطرب بیاورید که تا خط خویش را
از خط پیروان طریقت جدا کنیم
عمری نماز پشت سر شیخ خوانده ایم
حالا شبی به پیر مغان اقتدا کنیم
خواندم دعا به مسجد و حاجت روا نشد
یکبار بین میکده امشب دعا کنیم
یک خمره نه,دو خمره نه ,تا یازده رسید
ما آمدیم تا که زدل عقده وا کنیم
حالا که نام پاک تو اکسیر واقعیست
با ذکر یا حسن مس دل را طلا کنیم
وقتی که مرده را نگهت زنده میکند
با ید تو را مسیح پیمبر صدا کنیم
حریم و زیر دین نگاه تو رفته ایم
آقا چگونه قرض شما را ادا کنیم؟
حالاکه بی ولای توطاعات باطل است
باید نماز و روزه ی خودراقضا کنیم
فرموده اید شیعه به دوزخ نمی رود
پس هرچه خواستیم گناه و خطا کنیم؟!
وقتی به خاطر تو ،به ما شان می دهند
دیگر چه احتیاج که در دین ریا کنیم
زهرا اگراجازه دهد در بهشت هم
خدمت به خاندان شریف شما کنیم
تمار شهرعشق علی باش ای رفیق
تا اینکه پای دار غمش گریه ها کنیم
گیرم که تو حبیب نبودی , زهیر باش
تا اینکه زیر تیغ جنون جان فدا کنیم
در باب نوکری به مقامی نمی رسیم
تنها اگربه سینه زدن اکتفا کنیم
ما را غلام قصر خودت کن که در بهشت
شب های جمعه روضه برایت به پا کنیم
شاعر : وحید قاسمی
- شنبه
- 19
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 6:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه