• پنج شنبه 24 آبان 03


شعر برای اربعین حسینی - (ياد آن روزي كه من بوسه زدم بر آن گلو)

5260
0

ياد آن روزي كه من بوسه زدم بر آن گلو
خيز و تا گويم به تو شرحِ غمم را مو به مو
بسكه خوردم كعبِ ني از دشمنان بي حيا
همچو زهرا مادرم مي‌گيرم از قبرِ تو رو
مي‌كشم خود را به خاك و مي‌رسانم پيش‌ تو
بسكه گشتم من به دنبال سر تو كو به كو
گفته‌هايم بي‌شمار و غصه‌هايم بي‌عدد
اي دليلِ صبرِ من! برخيز بهرِ گفتگو
من نمي‌گويم غم خود را، تو اوّل كن شروع
خيز و با رگ‌هاي خود از خنجر و حنجر بگو
طاقتم گشته تمام و عمرِ من در انتها
كاسه‌ي خالي دل آورده‌ام نزدِ سبو
هر چه مي‌خواهي بخواه از من عزيزِ مادرم
ليك احوالِ رقيه از من مضطر مجو

  • جمعه
  • 9
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران