گریه کردن برای امشب یا، گریه کردن برای فرداها
هرچه دیدیم گریه بود، گذشت، مثل یک خواب، روز عاشورا
میکشندم کجا، نمیدانم، بیتو با مرگ، با تو یا تنها
تو بگو اشک هرچه که باشد، دشت را میکند کفن آیا؟
تو فراموش میشوی؟ هرگز! مثل یک جای زخم بر تن ما
ماندهای یادگار روزی که، گریه میکرد قاسمان خدا
چوب محمل شکستنیتر بود، یا سر من؟ فدای چشم شما
میروم با غروب، وعدهی ما، اربعین وقت ظهر کربوبلا
- شنبه
- 28
- مهر
- 1397
- ساعت
- 15:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
هادی جانفدا
ارسال دیدگاه