بغض غریبم دل دفتر شکست
آینه در آینه ساغر شکست
یاس سیه پوش عزادار بود
دست طمع کار ستم، در شکست
کوچه نگاهش نگران بود و زخم
میکده یک باره سراسر شکست
می شکند بغض زمین و زمان
بغض علی، بغض پیمبر شکست
ساره و مریم نگران یک طرف
سوی دگر ناله ی هاجر شکست
دست بقیع آمد و گل را گرفت
صبر و سکوت آمد و حیدر شکست
شاعر : اکبر نبوی
- چهارشنبه
- 23
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 5:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اکبر نبوی
ارسال دیدگاه