بگذار ببینیم همه ی پا شدنت را
آغاز کنی حرف مداوا شدنت را
نورانیتم بسته به نورانیت توست
پنهان مکن ای فاطمه! "زهرا" شدنت را
زهرا! گره ام باز شد امّا گره ات نه
پیچیده نوشتند معمّا شدنت را
طفلان تو با گریه به سجّاده نشستند
امروز که دیدند مهیا شدنت را
دیروز تمام بدن تو سپرم شد
امروز تماشا شده ام تا شدنت را
نزدیک سه ماه ست که یک گوشه می افتی
بگذار ببینیم همه ی پا شدنت را
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- چهارشنبه
- 23
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 6:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه