آن که با خلقت تو هر چه که بود آورده
جبرئیلش به سجود تو سجود آورده
نه... غلط گفتم از آغاز، خدا با نورت
نه فقط آن چه که بود، آن چه نبود آورده
سر سجاده ی شب، ماه شب اول ماه
سر تعظیم به پیش تو فرود آورده
باد از خاک سر کوی تو سوغات سفر
یک بغل رایحه ی عنبر و عود آورده
مادر آب، تویی و پدر خاک علی
آب و خاکی که گِلم را به وجود آورده
چند قرنی ست که مضمون بلند عمرت
شاعران را به سرِ گفت و شنود آورده
هیزم آورد در خانه ی تو کینه ولی -
آتش فاجعه را چشم حسود آورده
ای که هم رنگ بلالت شده دیوار حرم
چه بلایی به سرت آتش و دود آورده
آه... خورشید علی بادِ مخالف چندی ست
در حوالی رخت ابر کبود آورده
باعث سجده به دامان تو در علقمه شد
آن که بر فرق علمدار عمود آورده
شاعر : محسن عرب خالقی
- چهارشنبه
- 23
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 14:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه