تو اي تلاوت باران به لحن آب، حسن
تو اي تجسّم لبخند آفتاب، حسن
به پبش چشم تو دست سراب رو شده است
تو اي زلال ترين آيه هاي آب، حسن
اگر براي تو... مي گفت آسمان غزلي
نداشت دغدغه ی واژه هاي ناب، حسن
تو آن سپيده كه چشمان آسمان هر شب
براي ديدن تو، مي رود به خواب، حسن
نوشتن از تو به ظرف زمان نمي گنجد
وَ من، به فرصت كوتاه يك شهاب، حسن
كتاب زندگي ام را مرور ياد تو هست
شكوفه بارترين فصل اين كتاب، حسن
به هركسي كه رسيدم، ز عشق پرسيدم
تويي به پرسش تكراري ام، جواب، حسن
تويي كه از افق سبز صلح تو سر زد
طليعه هاي شفق رنگ انقلاب، حسن
گداخت جانت از آشامه ی شبانگاهي
چه كرد با تو كه رفت از تن تو، تاب، حسن
شاعر : امیر رسولی
- دوشنبه
- 28
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 12:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر رسولی
ارسال دیدگاه