• سه شنبه 4 دی 03


مثنوی امام زمان(عج) -( ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور )

2844
0

 ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور
قيد زمان چقدر، زمانه چقدر دور
كشتي دكل كشيده ي باد موافق ست
لنگر به گل نشسته ي موج منافق ست
اين انتظار تلخ به جايي نمي رسد
اين ناخدا به هيچ خدايي نمي رسد
تا چشم كار مي كند، اينجا فقط غم ست
اينجا جهنّم ست برايم جهنم ست
خون غروب ريخته در شيشه ي طلوع
خورشيد ناپديد بر انديشه ي طلوع
دنيا عجيب در نظرم گيج مي رود
طوفان گرفته است سرم گيج مي رود
اين روزها مرا به خودم واگذاشتي
در حلقه ي محاصره تنها گذاشتي
اي قهرمان واقعي قصّه هاي من
بگذار چند لحظه خودت را به جاي من
با پاره هاي درد كلنجار مي روم
طوفان به دوش و تكيه بر ديوار مي روم
قيد زمان بزرگترينِ موانع ست
دنيا به درك غيبت خورشيد قانع ست
ما عاشقان بي سر و بی دست كيستيم
هرگز رفيق راه قيام تو نيستيم
اينجا گذاشتيم همه دست روي دست
حتي خداي اشك در اين بين ساكت ست
دنياي ننگ پر شده از دشنه ي ستيز
هشدار مي دهم كه در اين عصر برنخيز
امروز سنگ عشق تو بر سينه هايمان
فردا تو مي شوي هدف كينه هايمان
بوي خيانت از در و ديوار مي رسد
اين كربلاست اينكه به تكرار مي رسد
اي مرد،اي برادر اكنون آفتاب
در كربلا نريخت مگر خون آفتاب
فردا تو را به عرصه ي شطرنج مي بريم
با اين كه از نبودن تو رنج مي بريم
بوي نبود مي دهد اينجا سلاممان
خنجر كشيده ايم برايت تمام مان
در گير و دار معركه حاضر نمي شويم
امثال من براي تو شاعر نمي شويم
اي غايب از نظر به خدايت سپرده ايم
ما تاجران شعر تو را سود برده ايم
ما ظاهراً فراق تو را زار مي زنيم
اندوه و اشتياق تو را زار مي زنيم
امّا مرام گردنه گيران فراق نيست
اينجا براي آمدنت اشتياق نيست
اي مرد اي برادر هابيل دور باش
از تيغ هاي اين همه قابيل دور باش
گفتي كه مي رسي، ولي از راه آسمان
با سفره ي عدالت و با كيسه هاي نان
تا كي به اين اميد به پايت بايستند
مردم گرسنه اند به ياد تو نيستند
وامانده است در تب اين راه پايشان
سر باز كرده است همه زخم هايشان
بگذار تا بنالمت اي درد بي امان
اي دشنه ي برهنه و اي مرد بي امان
اي حسرت رها شده در كيسه هاي شهر
رؤياي آسماني قدّيسه هاي شهر
آن حسرت و حماسه به جايي رسيد؟ نه
دستان استغاثه به جايي رسيد؟ نه
ديگر براي آمدنت دير شد نيا
اين دست ها به قيضه ي شمشير شد نيا
ساحل چقدر دور، كرانه چقدر دور
قيد زمان چقدر، زمانه چقدر دور
«اي غاب از نظر به خدا مي سپارمت»
امّا هنوز منتظرم دوست دارمت

شاعر : حسین هدایتی

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران