• چهارشنبه 5 دی 03


غزل حضرت معصومه(س) -( تا شهر صبح مي رود امشب، غريب قم )

2382

 تا شهر صبح مي رود امشب، غريب قم
نور خدايي اش شده مركب، غريب قم
بر پيشوازش آمده كرّوبيان قدس
غرق ست در شكوفه ي كوكب، غريب قم
صد كهكشان ستاره كنون پيش پاي اوست
معصومه، آفتاب مقرّب، غريب قم
با غربت برادر خود خو نكرده بود
از غربت هميشه لبالب، غريب قم
آكنده از طراوت باغ سپيده بود
دلسوز و مهربان ومؤدب، غريب قم
در خطبه هاش چشمه ي خورشيد مي شكفت
آيينه دار مذهب زينب، غريب قم
گم بود در عميق نگاهش شهود و غيب
بودش مرام آينه مكتب، غريب قم
از دوري امام غريبان خود بقا!
مي سوخت روز و شب به دل تب، غريب قم
 

شاعر : کاظم نظری بقا

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 5:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران