مدح حضرت معصومه سلام الله علیها
تو کیستی؟ آئینه ی دنیای دیگر
معصومه ای, جامانده در معنای دیگر
بی خود(کریمه) نام زیبایت نگفتند
معنا شدی انگار در دریای دیگر
عشق امام هشتمین با تو عجیب است
خواندند تو را هم زینب کبرای دیگر
دنبال قبر حضرت صدیقه بودم..
دیدم تو هستی حضرت زهرای دیگر
(ای بانوی عظما.. اغیثینی کریمه)
(آئینه ی زهرا.. اغیثینی کریمه)
تو بین نسوان ولایی, بی قرینی
ای دختر موسی ابن حعفر بهترینی
این ملک ما دارد شرف با مرقد تو
راحت بگویم عزت ایران زمینی
یک جذبه ای دارد زیارت در حریمت
از بسکه بانوی نجابت..دلنشینی
دنیا اگر فرضا" شود انگشتر عشق
مابین این خاتم تو تنها یک نگینی
(اخت الرضا،جان رضایت یک نگاهی)
(بر حال و روز این گدایت یک نگاهی)
دستم به دامانت برایم یک دعا کن
حاجات قلبم را خودت امشب روا کن
در گیر و دار زندگی گم کرده راهم
لطفی کن ای بانو گدایت را صدا کن
با این سیه رویی تفضل کن.. رضا را
از این گنه کار زمین خورده رضا کن
ای دختر موسی ابن جعفر حاجتم ده
با طرف العینی دلم را کربلا کن
(من کربلایی می شوم در روضه هایت)
(عالم فدای هق هقی از گریه هایت)
در گوشه ای تنهای تنها جان سپردی
باحجم سنگینی ز غمها جان سپردی
در بین سینه نامه ای را می فشردی
خیلی غریبانه در اینجا جان سپردی
حرمت به تو کردند بی بی.. مردم قم
با این وجود از داغ آقا جان سپردی
(با گریه های تو همه آتش گرفتند)
(با یا رضای تو همه آتش گرفتند)
بی بی فدای عمه ات که در محن مرد
در گوشه ای افتاد و دور از وطن مرد
می گفت زیر لب حسین جان خسته هستم
با یاد گودال بلاها لطمه زن مرد
مابین دستانش در آن آخر نفس ها
با ناله های یا حسین با پیرهن مرد
(ای وای از پیراهنی که پاره پاره ست)
(از روضه ی زینب دل ما پر شراره ست)
شاعر:محسن راحت حق
- یکشنبه
- 1
- تیر
- 1399
- ساعت
- 15:53
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب