لب تشنه از کنار دو دریا گذشته اند
پا در رکاب نیزه از آنجا گذشته اند
روییده لاله بر تنشان در کنار دود
از لا به لای آتش و خون تا گذشته اند
یک لحظه قبل رفتنشان انفجار نور
همچون شهاب از دل شب ها گذشته اند
هفتاد و دو ستاره که امشب کنار توست
از جانشان برای تو آقا گذشته اند
لازم به نیزه نیست که از جسم بگذرد
از جسم خود تمامی آنها گذشته اند
در عاشقی کجاست از این پاک بازتر
از طفل چند ماهه که حتی گذشته اند
این چهره های پاک که با نیزه می رسند
آسوده باش کوفه ز دنیا گذشته اند!
شاعر : علی اکبر لطفی
- شنبه
- 10
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 8:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطفی
ارسال دیدگاه