• پنج شنبه 30 فروردین 03


شعر شهادت حضرت زهرا -( همه ي زندگيم دَرهم و بَرهم شده است )

4059
-1

همه ي زندگيم دَرهم و بَرهم شده است
حسِ هر لحظه ي من گريه و ماتم شده است
سور و ساتِ غمِ دلتنگيِ شبهايم با
سر فرو بردنِ در چاه فراهم شده است
با من از شهر فقط خنده ي قنفذ باقي است
مونسِ بي كَسيم آهِ دمادم شده است
راستي فاتحه ي فاتحِ خيبر خوانده است
طالعِ مرثيه خوانِ تو، غم و غم شده است
آي نيلوفرِ بي رحميِ اين شهرِ حَسود
بعدِ تو عادتشان خنده به اشكم شده است
خبرِ مرگِ تو بانو، چقدر خواهان داشت!
راحتيِ همه با داغِ تو توأم شده است
ورمِ دستِ تو بهتر شده انشاء ا...؟
خاك بر سينه ي مجروحِ تو، مرهم شده است؟
با يتيمانِ تو هر روز بساطي داريم
گريه ي بر تو به هر چيز مُقَدَم شده است
هر طرف مي نگرم روضه ي مكشوف به پاست
همه ي خانه ي من بعدِ تو زمزم شده است
سرِ ميخي كه در آتش به لباسِ تو گرفت
به خدا در نظرم داغِ مجسم شده است
احتياجي به سياهي زدن از مرگِ تو نيست
چند ماه است كه اين خانه مُحرَّم شده است
چاره ام رفته، به حالِ چكنم افتادم
بُغضِ سر گشته ام و طاقتِ من كم شده است

شاعر : علیرضا شریف

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 6:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران