واحد
بدونید آی جماعت که فاطمه مادرمه
سایه عشق بی بی همیشه روی سرمه
عمریه که من ، گریه می کنم براش
آرزوم اینه ، که بشه جونم فداش
میون بزم ، هیئتا و روضه هاش
خدا عشقش رو با آب و گلم سرشت
از ازل مارو غلام زهرا نوشت
هیئت و روضه ش برامه مثل بهشت
حک کرده ام من – روی لوح قلبم – با اذن مولا
جون می گیره قلبم– از ازدیاد - ذکر یازهرا
زهرا یازهرا
دمیده حلول اشک و ماتم فاطمیه
دم گرفته روضه خون برا غم فاطمیه
روضه ای که این ، دلمو می سوزونه
روضه ی یاسی ، که به رنگ خزونه
روضه ای که قامت مادر کمونه
بانی روضه خود صاحب زمونه
غرق سوز و آه دل پیرو جوونه
روضه خون تا که روضه در میخونه
شد فصل و اشک و - گریه و ماتم – دلای بی نشون
دوباره پیچیده – توی آسمونها – این الفاطمیون
زهرا یازهرا
شاعر : رضا رسولی
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 4:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه