• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم )

3641
5

چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم
به نگاهِ نگرانت نگرانم ، چه کنم
اهل یثرب ز من و گریه ی من بیزارند
نا گزیرم که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر از غم تنهایی تو بیدارم
دو دلم من بروم یا که بمانم ، چه کنم
دو قدم راه نرفته نفسم میگیرد
عمری از من نگذشت است و جوانم ،چه کنم
سعی کردم قد خم را ز تو پنهان سازم
هر چه قد راست کنم ، باز کمانم ، چه کنم
دست تو وا نشد و دست من از کار افتاد
خجلم از تو همین بود توانم ، چه کنم
نیمه شب ميپرد از خواب پي ِ آب حسين
نیستم آب به دستش برسانم ، چه کنم

شاعر : سعید خرازی

  • یکشنبه
  • 25
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 8:6
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران