با هر نفس نفس زدنت گريه ميكنم
در لا به لاي هر سخنت گريه ميكنم
فكري به حال بي كسي حيدرت بكن
حتي مقابل حسنت گريه ميكنم
در پشت در فتادي بر خاك خانه ات
از درد استخوان تنت گريه ميكنم
رويت چو لاله سرخ است مادر حسن
با زخم هاي بر بدنت گريه ميكنم
لحظه به لحظه بايد جامه به تن كني
از خون روي پيرهنت گريه ميكنم
هجده بهار حيدر زود است رفتنت
با ديدن كفن به تنت گريه ميكنم
شاعر : حسین خیریان
- دوشنبه
- 26
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 6:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین خیریان
ارسال دیدگاه