گل تا که در شروع دعا می کند سلام
گل واژه های نام تو را می کند سلام!
ای بی کرانه ای که شکوهت، ستودنی ست
خورشید هم به سمت شما، می کند سلام
دستی که روی سینه، ادب گاه گشته است
اینک به پاس مهر و وفا می کند سلام
تکثیر می شود گل شوقم همین که اشک
مشتاق تر به آینه ها می کند سلام
گویی بهشت می وزد از سمت تربتت
جبریل تا به صحن و سرا می کند سلام
وقتی که با قنوت دعا سبز می شوم
آیه به آیه نور خدا می کند سلام
صحن و رواق و آینه، تکرار می کنند
دل تا که بر امام رضا می کند سلام
در شهر قم کرامت آیین سرمدی
ناموس پاک ختم رسولان، محمدی
گویی بهانه می کند این دل بهشت را
اینجا که می دهند به سائل بهشت را
فرموده است، جعفر صادق به شیعیان
اینجا زنند مُهر نوافل، بهشت را
اینجا حریم حرمت آل محمّدست
قدرش بُوَد همیشه مقابل بهشت را
اینجا بهای گری، عطا داده می شود
هر کس که شد هر آینه مایل بهشت را
آن گونه صف کشیده ملایک به تربتش
گم می کند فرشته ی نازل بهشت را
خواهی اگر که زنده ببینی در این جهان
بی دغدغه هر آینه کامل بهشت را -
دل پاک کن ز دغدغه، زائر! سلام کن!
وانگه ببین بدون مراحل بهشت را
اینجا بهشت عصمت آیین سرمدست
اینجا حریم حرمت آل محمّد است
شاعر : سید علی اصغر موسوی
- چهارشنبه
- 28
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 5:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید علی اصغر موسوی
ارسال دیدگاه