گرد علی ضریح تو اندر طواف شد
راه میان خانه و مسجد مطاف شد
دست چهل نفر همه در جنگ با علی
دست تو با تمامیشان در مصاف شد
تنها امید دست خدا بود دست تو
دستت شکست و دست علی در کلاف شد
از ذوالفقار نام علی کینه داشتند
اما حساب کینهشان با تو صاف شد
دستت محال بود علی را رها کند
وای از غلاف، هرچه که شد با غلاف شد
تو دست خیر داری و از خیر دست تو
از مالیات - قنفذ ملعون معاف شد
دستی که بوسهگاه نبی بود گوئیا
در بازویش دچار کمی انحراف شد
مویی که استخوان تو برداشت پشت در
خوردی زمین به کوچه و دیگر شکاف شد
خانه به خانه در زدی و گفتی از غدیر
اما جواب تو سخنان گزاف شد
بعد از تو ای ستارهی خوشبختی علی
در کنج خانه کار علی اعتکاف شد
شاعر : محمد جواد پرچمی
- چهارشنبه
- 6
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 12:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد جواد پرچمی
ارسال دیدگاه