• دوشنبه 3 دی 03

 حمید رمی

غزل حضرت رقیه(س) -( شب ميان دفترم باباي بي سر مي كشم )

2900
4

 شب ميان دفترم باباي بي سر مي كشم
جاي اين سر را ميان دست دختر مي كشم
قاري قرآن خود را در شب تاريك شام
با نواي سوره ي والفجر و كوثر مي كشم
ماجراي قتلگه بابا به گوش من رسيد
آه، حالا خنجري را روي حنجر مي كشم
ياد آن شام غريبان مي كنم با اشك خود
بر فراز نيزه ها يك ماه احمر مي كشم
بين نقّاشي خود يادي ز سقّا مي كنم
من عموي خويش را مانند حيدر مي كشم
كودكم امّا شبيه مادرم تا گشته ام
خويش را در صورت زهراي اطهر مي كشم
تا كنم تفسير حرفم را براي عمّه ام
عدّه اي نامرد و يك زن پشت يك در مي كشم
حيف باشد درد خود را من نگويم اي پدر
راز پنهان دلم را خطِّ آخر مي كشم

شاعر : حمید رمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران