خالي تر از هميشه و از رو نمي رويم
از تشنگي پريم و لب جو نمي رويم
بوي هميشه مي دهد این روزها ولی -
يك شب به میهماني شب بو نمي رويم
چلّه نشين عشق مجازي شديم و بس
گامي جلوتر از خم ابرو نمي رويم
لحظه به لحظه آهوي دل، گرگ مي شود
حتي به سوي ضامن آهو نمي رويم!
صد بار شد كه عشق به ما پشت كرد و رفت
با اين همه، هنوز هم از رو نمي رويم!
شاعر : خدیجه رحیمی
- چهارشنبه
- 6
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 15:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
خدیجه رحیمی
ارسال دیدگاه