• دوشنبه 3 دی 03


غزل امام رضا(ع) -( من طبیبی سراغ دارم که، پول دارو دوا نمی خواهد )

2875
2

 من طبیبی سراغ دارم که، پول دارو دوا نمی خواهد
در ازای شفا از این مردم، جز دلی مبتلا نمی خواهد
هر که دل را دخیل او سازد، کاسه بر دیگران نمی یازد
با چنین خُم کسی گشایش از، دیگ مهمان سـرا نمی خواهد
بی پناه و غریب هم باشی، در لطف و عنایت اش بازست
احتیاجی به وقت قبلی نیست، واسطه، آشنا نمی خواهد
چه نمک دارد این لب گندم، که کبوتر به سجده می بوسد؟
هر که طوقی او شود قفسی، جز ضریح از رضا نمی خواهد
آفتابی چنان که می دانی، در پس سیم و زر نمی گنجد
بین این گیر و دار بی سقفی، گنبدی از طلا نمی خواهد
چیست در این زمین که فوّاره، نیمه ی راه آسمان برگشت؟
آب هم چون کبوتر اوجش را، جز در این خاک پا نمی خواهد
دوش در دوش، آب و آیینه، زائر ساحت زلالش باش
کعبه ی مستی و تهیدستی، سعی را بی صفا نمی خواهد
 

شاعر : جواد اسلامی

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 5:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران