دارد غریبی تو نفس گیر می شود
باید به پشت در بروم، دیر می شود
در باغ خرم من و تو، یا علی ببین
باد خزان چگونه سرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت، چرا
اینجا برای شیر خدا، شیر می شود
در بین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست
این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود
در پشت در، به راه تو می جنگم و ببین
این میخ ها، به سینه ی من، تیر می شود
این در شکست و دختر من هول کرده است
او را به حجره ای ببرش، پیر می شود
اجر رسالت پدرم را گرفته ام
با ضرب در، ز فاطمه تقدیر می شود
زین پس دگر نیاز به امَّن یجیب نیست
دارد دعای فاطمه درگیر می شود
شاعر : مجتبی شگریان همدانی
- شنبه
- 9
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 6:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مجتبی شگریان همدانی
ارسال دیدگاه