تحویل سال من با ذکر تو خو گرفته
با قطره های اشکت چشمم وضو گرفته
در فصل شادکامی مشکی به تن نمودم
چون بلبل پر از غم یاد از چمن نمودم
در فاطمیه دارم سالی پر از غم و درد
کانون گرم خانه از داغ تو شده سرد
یافاطمه به روی لبهای من نشسته
چون دل کنار پای یک بی کفن نشسته
زینب به گریه گوید مادر کمی قدم زن
حرف از جدایی از ما جان علی تو کم زن
زخمی به روی گونه زخمی به سینه داری
تو داغ کوچه های تنگ مدینه داری
سیلی و تازیانه ... اشک حسن روانه
طفلی که ناله می زد: مادر بیا به خانه ...
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 9
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 7:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه