آتش زبانه زد جگرم را نشان گرفت
آتش گرفت در ، سپرم را نشان گرفت
پائی رسید ، رفت عقب تا لگد زند
در بین شعله بال و پرم را نشان گرفت
مردی که بود پشت در و من مقابلش
با زور دست و پا سپرم را نشان گرفت
یک تکه آتشی که ز هیزم درست شد
افتاد روی در و سرم را نشان گرفت
شاعر : امیر فرخنده
- شنبه
- ۹
- فروردین
- ۱۳۹۳
- ساعت
- ۱۲:۲۲
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر فرخنده
ارسال دیدگاه