مادر فدای قبر بی نشانت
فدای قامت کمانت
فدای پهلوی شکسته
فدای دست نیمه جانت
بانو میان کوچهها چه دیدی
که جان سپردی و بریدی
به جز حسن کسی نداند
تو از کشیده چی کشیدی
(زهرا به نفسی انت فاطمه جان)
مادر همه وجود تو شرر شد
برای همسرت سپر شد
تمام روضه ات همین است
که قاتل تو میخ در شد
بانو زنم ز. غصه تو فریاد
خزان شده بهارتای داد
چه شد به پشت درب خانه
که بار شیشه تو افتاد
(زهرا به نفسی انت فاطمه جان)
مادر میان اشک و روضه و آه
بگو تو از غریبی چاه
گرفته قلب من دوباره
داره میاد محرم از راه
زینب چه آمد آخه بر سر تو
میان شعله معجر تو
بمیره عالمی برایت
به نی سر برادر تو
(زهرا به نفسی انت فاطمه جان)
عمه غریبی تو بی مثاله
همیشه این برام سواله
که گوشه خرابه شام
چی اومده سر سه ساله
وای از خرابه و شلوغی شام
صدای هلهله روی بام
میان اشک و ناله تو
صدای خندهها و دشنام
(زهرا به نفسی انت فاطمه جان)
مادر فدای قبر بی نشانت
- چهارشنبه
- 17
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 13:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رسول محمدی
مهدی
خیلی خوب هست
شنبه 27 دی 1399ساعت : 10:41