گفتم از درد نهان یار به من میگوید
یا که مخفی به حسین و به حسن میگوید
نه حسین و نه حسن راز غمش داد خبر
نه به زینب نه به فضّه نه بمن میگوید
نه ز محسن نه ز صورت نه ز سینه نه ز دل
نه ز بازو نه ز پهلو نه ز تن میگوید
گوش او ناله ی جانسوز مرا میشنود
چشمهایش به من از ضعف بدن میگوید
هر گه از پیکر آزرده ی او میپرسم
عوض او در و دیوار سخن میگوید
نقش هر غصه ی او پیش دو چشم تر من
قصّهها از غم و اندوه و محن میگوید
آنچه را با حسنین و به من و فضّه نگفت
شب غسل بدنش خون کفن میگوید
حق زهرا س همه شد غصب و، زبان «میثم»
لعن بر طایفه ی عهد شکن میگوید
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- شنبه
- 16
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 13:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه