• پنج شنبه 30 فروردین 03

 سید محمد میرهاشمی

غزل امام زمان(عج) -( باز در گوشه ی غربت نفسم می گیرد )

1892
2

 باز در گوشه ی غربت نفسم می گیرد
سینه تنگ است برایت نفسم می گیرد  
بی جواب است سوالم ... به شهیدان برسم ؟
باز از هق هق حسرت نفسم می گیرد
چه شد اینسان به بدی دست رفاقت دادم ؟
نالم از شدت حیرت نفسم می گیرد
دیشب از حنجره ی خسته ی من خون می ریخت
بسکه کردم ز تو صحبت نفسم می گیرد
نیست در حلقه ی ذکر تو مرا تاب حضور
چونکه از ذکر مصیبت نفسم می گیرد
عاقبت یاد غمت قاتل این جان گردد
گاه یادت ، ز حرارت نفسم می گیرد
بی تو در حیطه ی این شهر نفس آلوده
یاس خوشبوی ولایت نفسم می گیرد

 

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 7:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران