ای بهار عطوفت ای زهرا
ای شهید محبت ای زهرا
مشعل عاشقی ز تو روشن
ای چراغ هدایت ای زهرا
رحمت واسعه تو می باشی
بی کران ، بحر رحمت ای زهرا
عشق تو می رهاند انسان را
از حضیض مذلت ای زهرا
ای که همپایه ی نبی باشی
به مقام و به رتبت ای زهرا
کوچک از بهر قامت روحت
خلعتی نبوت ای زهرا
تا خدایی تو راه طی کردی
در مسیر حقیقت ای زهرا
تو خدایی ، پیمبری ؛ نه ، نه
ای امام کرامت ای زهرا
هیجده عالم وجودت را
هیجده دوره فطرت ای زهرا
منشا هر کمال و خیری تو
ای سراپا عنایت ای زهرا
علم کامل صحیفه ات باشد
ای سپهر فقاهت ای زهرا
چون تو در عالم جوانمردی
نیست یک با مروت ای زهرا
موج می زد همیشه در همه جا
در وجودت متانت ای زهرا
اشبه الناس بر نبی بودی
به جمال و جلالت ای زهرا
ای که بودی برای پیغمبر
دختری با درایت ای زهرا
بر نبی مهربان تر از مادر
بودی ام رسالت ای زهرا
مایه ی فخر خالق سبحان
سر بلندی خلقت ای زهرا
بر سر مرد و زن خداگونه
داری آری تو منت ای زهرا
قله های کمال را فاتح
بس که داری تو همت ای زهرا
همه مردان به پیش تو خاموش
ز تو گشته به حیرت ای زهرا
که دفاع از حریم خود کردی
درس آموز غیرت ای زهرا
سردی ابتذال از نامت
گرمی نور عفت ای زهرا
بیتت آن خانه ی گلی باشد
زادگاه امامت ای زهرا
خطبه هایت کلام ربانی
همه لبریز حکمت ای زهرا
بی وضو نام تو نشاید گفت
دارد این آیه حرمت ای زهرا
نام پاکت چو در میان آید
دل شود پر حلاوت ای زهرا
تو همانی که روح ایثاری
ای خدای عطوفت ای زهرا
چشم اهل مدینه بر دستت
جود و احسان ، مرامت ای زهرا
سائلی رد نشد ز درگاهت
بس که کردی اعانت ای زهرا
سائل کوی تو منم ، دارم
طلب استعانت ای زهرا
ای که پیراهن عروسی خود
هبه کردی ز رافت ای زهرا
بارها نان کودکانت را
داده ای با سخاوت ای زهرا
بارها خود گرسنه خوابیدی
بهر سیری امت ای زهرا
هر یتیم و اسیر و مسکینی
بهره مند از عطایت ای زهرا
بس که انفاق مال و جان کردی
آیه آمد به شانت ای زهرا
هیچ کس جز علی تو را نشناخت
ای گل با طراوت ای زهرا
تو و مولا دو جسم و یک روحید
روح تابی نهایت ای زهرا
ای نمازت نیاز بیت الله
کعبه ی آل عصمت ای زهرا
عالم دل ز عشق تو دارد
شور و شوق و ارادت ای زهرا
کاش بودم پرستوی کویت
کن دعایم اجابت ای زهرا
کاش من هم شبیه تو بودم
در کمال شجاعت ای زهرا
داشتم در وجود خود از تو
کاشکی یک علامت ای زهرا
از در خانه ات چنان سلمان
طلبم استقامت ای زهرا
چادر وصله دار مشکی ات
پرچم مهدویت ای زهرا
ز طرب خانه ی دلم بگذر
هله پیر طریقت ای زهرا
به خداوندیت قسم مادر
کن نگاهی به طفلت ای زهرا
دست بشکسته ی تو می باشد
دستگیر قیامت ای زهرا
چشم محشر به نور تو خیره
بس که داری مهابت ای زهرا
شیعه ات از پل صراط آنجا
بگذرد در سلامت ای زهرا
می رهد دل ز آتش عصیان
گر کنی یک اشارت ای زهرا
ای بسیجی شهر پیغمبر
پاسدار ولایت ای زهرا
رزم تو در مدینه ی غربت
شد حدیث شهامت ای زهرا
کرده ای با نثار خون دلت
رهبرت را حمایت ای زهرا
تو گذشتی ز هستی ات آری
بیمه کردی شریعت ای زهرا
ای سکوتت بنای هر فریاد
بانوی با اصالت ای زهرا
مرقد مخفی ات کند رسوا
دشمنت تا قیامت ای زهرا
یاس دین بودی و خزان دیدی
در هجوم عداوت ای زهرا
لال آید به محشر آن کس که
بر تو کرده جسارت ای زهرا
وای حق تو و علی بردند
غاصبان خلافت ای زهرا
خصم رو در رویت ذلیل آری
داشتی بس که هیبت ای زهرا
روز بیعت تمام یثرب دید
خصم را در حقارت ای زهرا
به خدا که تو سیف الاسلامی
بس که کردی رشادت ای زهرا
چه کسی بر رخ تو سیلی زد ؟
که نمود این شرارت ای زهرا ؟
ای شفیعه به یوم وانفسا
شیعه را کن شفاعت ای زهرا
سه صله خواهد از تو این دل خون
یک ، ثبوت سیادت ای زهرا
کوثرا آن دو حاجت دیگر
کربلا و شهادت ای زهرا
شاعر : سید محمد میر هاشمی
- دوشنبه
- 18
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 12:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محمد میر هاشمی
ارسال دیدگاه