اي ماه من رو شونه هات كوهي ز آهه
رخسار تو در پشت يك ابر سياهه
نزار در خونه دل و بكوبه
خورشيد عشق من نگو وقته غروبه
با چشم كم سو،اون دست و بازو
كردي تو ياري با وجود درد پهلو
حيدر غريبه (4)
از چشم من سيلاب خون گرديده جاري
ميل تراوش دارد ابر نو بهاري
رسيده به اسمون به خدا پژواك آهم
نزار ز نفس،بيفته علي،اي تكيه گاهم
حرف نگفته، رودل دل نهفته
تنهام نزار اي كشتي پهلو گرفته
حيدر غريبه(4)
مونده حسن با غصه و افسوس كوچه
دق مي كنه فرزندم از كابوس كوچه
بگو چي شده ،كه چشم تو زهرا تار تاره
به وقت بلند شدن كمكت ديوار داره
دل پر شرر كن،رفع خطر كن
از اين سفر اي خوب من
صرف نظر كن
حيدر غريبه(4)
چه مي شد گر مرا مادر
به همراهت نمي بردي
چي مي شد من نمي ديدم،
توهم سيلي نمي خوردي
تورا ان روز اگر مادر ،
به همراهم نمي بردم
دگر من را نمي ديدي،
ميان كوچه مي مردم
حيدر غريب(4)
- پنج شنبه
- 11
- اسفند
- 1390
- ساعت
- 10:33
- نوشته شده توسط
- جواد
وحید