• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت فاطمه (س) - ترکیب بند -( وقتش رسید، هم سخنت را عوض کنی )

2844
3

 وقتش رسید، هم سخنت را عوض کنی
هم خواهش رها شدنت را عوض کنی
لاغرشدی کفن دگر اندازه ی تو نیست
باید زمان پر زدنت راعوض کنی
پهلو عوض نکن تو که مجبور می شوی
وقت نماز، پیرهنت راعوض کنی
دستت تکان نمی خورد اصلا نیاز نیست -
بادست خود لباس تنت را عوض کنی
باید که یا تحمل بی تابی حسن -
یا جای بغچه ی کفنت راعوض کنی
باغ بنفشه شد به خدا غنچه ی تنت
مویم سفید می شود از راه رفتنت
 خیلی رعایت دل بی یار می کنی
داری مرا به خویش بدهکار می کنی
حتی هنوز هم که دگر بی نفس شدی
با این نفس نفس نفسم کار می کنی
پنهان نکن عزیز دلم بی دلیل نیست
تامی رسم تو روی به دیوار می کنی
حس می کنم خلاصه که نامحرمت شدم
بعد از دو ماه و نیم که انکارمی کنی
باشد نگو فقط کمی آرام گریه کن
همسایه را دو مرتبه بیدار می کنی
نیلوفرم قدم به قدم زرد می شوی
پامی شوی دوباره کمر درد می شوی
 شکر خدا که ظاهرا امروز بهتری
نان می پزی و دست به دستاس می بری
باشد قبول خوب شدی! جمله ای بگو
تا مطمئن شوم که ز پیشم نمی پری
دلتنگ دست های تو و موی زینبند
آئینه ها و شانه و سنجاق و روسری
این فاطمه که فاطمه ی این دو ماه نیست
حالا درست مثل زمان پیمبری
قد قامت صلات! زمان نماز شد
باید نماز را سر پا جا بیاوری
اما دوباره پای قیام تو پا نشد
حتی قنوت نافله ات هم ادا نشد...

 

شاعر : علی زمانیان

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران