چوب قهرت را اگر میخورد این مسکین زار..
زودتر میشد ادب زین لطف های رنج وار..
از من این بار گناهو از تو این بار کرم..
از من این بی سایبانی از تو هم این سایه سار
از من این سستی و غفلت از تو این جود مدام
لطف کن ای حضرت الله اکبر بر صغار..
اشک رشکی میبرم بر حال پاکان حریم
مثل بارانی که میبارد در ایام بهار..
دست من را رو مکن بی رو شدن شرمنده ام..
آبرویم را مبر در پیش خلق روزگار..
سجده هایم بهر حاجت،ندبه هایم بی ثمر
آه.. از این بی وفایی های من پیش نگار..
شد تلف عمر گرانم پای این و پای آن..
حیف ازین اوقات رفته حیف ازآن افتاده بار..
دست های خالیم سمت عنایاتت دراز..
چشم من بر رحمت بی منتت امیدوار..
یا که من را عفو کن یا شعله بر جانم بکش
یا به دردی کن عذابم یا نشانم پیش یار..
مستی بعد از گناه از هر گناهی بدتر است..
گل کنارم بود اما بستم این دل را به خار..
من کویر معصیتهایم! پی سرسبزیم..
ابر آمرزش بیا در این حوالی هم ببار..
تو همان آغوش باز مهربان جرم پوش
من همان آواره ی لبریز از حس فرار..
روز محشر جا میان فاطمیونم بده..
آن زمان که خلق بر پایند اما او سوار..
بیت های این غزل مضمون این بیت است و بس..
گر سعادت خواهی آن را خوب بر خاطر سپار..
"در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است
ور نه هر گبری به پیری میشود پرهیزگار.."
شاعر : سید پوریا هاشمی
- یکشنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
عبدالحمید زنجانی