آن باده اي كه روز نخستش نه خام بود
يك اربعين گذشت و دوباره به جام بود
شكر خدا كه صبح زيارت دميده است
هر چند افتاب حياتم به بام بود
اين خاك زنده مي كند آن عصر تشنه را
وقتي مكه آسمان رخت سرخ فام بود
بين من و سرت اگر افتاد فاصله
امام هنوز سايه تو مستدام بود
سرها به نيزه بود ولي هجم سنگها
معلوم بود حمله كنان بر كدام بود
دنام و هتك حرمت مهمان اسلام ميهمان!
اين از رسوم تازه تر احترام بود
چوب از لبان تو حجرا الأسود آفريد
دست سه ساله بود كه در استلام بود
بين نهيب كوفي و فرياد اهل شام
ان لهجه حجازي تو آشنام بود
جواد زماني
منبع : شیعتی
- چهارشنبه
- 14
- بهمن
- 1388
- ساعت
- 20:43
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه