امشب گره افتاده به كار دل زارم
من دست به دامان كريم تو گذارم
يك لحظه نگاهي بكن اي زاده زهرا (س)
او فتاده به پاي تو برادر سرو كارم
یعنی چه که فردا تو علمدار حسینی
این با تو نبوده است در این دشت قرارم
توپيش مني و دل من تنگ تو باشد
اي واي اگر كه تو نباشي به كنارم
امشب تو بخوان فاتحه در خيمه زينب(س)
اين خيمه نه خيمه است بي توست مزارم
ای دوست تصور نکنی تا سحر امشب
اندازه یک پلک زدن چشم گذارم
گیرم که کنم باز زر و زیور اطفال
کس نیست در این دشت که با او بسپارم
من آمده ام همرهت ای برادرم
هر جا بروی می روم ای نیزه سوارم
شاعر : مهدی عظیمی
- یکشنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 16:38
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی عظیمی
محمد الوندي
از حسن انتخاب شما در اشعار اينچنيني كمال تشكر را داريم
چگونه مي توانم به اشعار ديگر ايشان دسترسي پيدا كنم؟ دوشنبه 15 اردیبهشت 1393ساعت : 09:55