• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مدح امام علی(ع) -( دارم دلی از شوق تو لبریز علی جان )

2841
2

دارم دلی از شوق تو لبریز علی جان
آه ای تو بهار دل پائیز علی جان
عالم همه سرمست تو من نیز علی جان
جان همه عشاق سحر خیز علی جان
امشب به دل بی سر و پایم نظری كن
از حاشیه ی قلب سیاهم گذری كن
رخصت بده از قدر تو یك قدر بخوانم
رخصت بده در حلقه ی عشاق بمانم
من طوطیم و جز دم استاد ندانم
من مشتعل عشق علی ورد زبانم
ای جان جهان در دل چشمان سیاهت
ای شمس و قمر مشتری گاه به گاهت
ای سر زده از مشرق چشم تو اذانها
بر قله ی توحید تو، توحید نشانها
ای گمشده ی زلف سیاه تو شبانها
ای قدر تو مستور در اوج رمضانها
كی می شود از رفعت قدر تو قلم زد
باید فقط از وصله ی نعلین تو دم زد
كی می شود از قدر تو بی پرده بگویم
از كندن درهای چهل مرده بگویم ؟
تكبیر بگویم؟ یل سر كرده بگویم؟
هر معركه ای رفته ، سر آورده بگویم ؟
من هیچ ندارم كه بگویم چه بگویم ؟
باید كه بفهمم ز تو چیزی كه بگویم؟
هی خط زدم و باز نوشتم ولی از سر
  سر می كشد از وصف تو دل بر در دیگر
از اشك تو احیا شده این نخل تناور
ای عشق مجسم شده، توحید مصور !
آهنگ تو دارند زمانها و زمینها
افلاكی همدم شده با خاك نشینها
بر دوش نبی رفتی و توحید سرودی
تو باب نبی بودی وتو راه گشودی
در كعبه كه می رفت اگر كه تو نبودی ؟
ای جان پیمبر چه فرازی چه فرودی!
ای آیه ی تو زینت قرآن محمد
او جان تو بوده است و تو جان محمد
ای مسلم اول  شه مردان  مه كامل
منظومه ی حسن نبی و بحر فضائل
ای رفته ز جا پای تو هر عارف واصل
در محضر تو هر چه بخوانیم چه قابل
یعسوبی و فاروقی و صدیقی و مولا
ای شیر خدا، فخر نبی، همسر زهرا
كم بود سپاه تو و بسیار تو بودی
سردار، نبی بود و علمدار تو بودی
دشمن شكن عرصه ی پیكار تو بودی
آری به خدا حیدر كرار تو بودی
هان تیغ بچرخان وسط معركه هو هو
ای تیغ هم از جذبه ی رزم تو علی گو
ای دست تو در دست نبی دست ولایت
ای مشعر و مسعی و منا محو صفایت
ای بر لب هر عارف وارسته ثنایت
ای جان جهان ، جان دو عالم به فدایت
مائیم و تمنای نگاه تو علی جان
ای پای غدیر تو ، جان همه قربان
ای آنكه به شبهای دُژم بدر منیری
ای شعله عشقی كه نمرده است و نمیری
تو عزت محضی كه تبدل نپذیری
تو حكمت بر پا شدن بزم غدیری
ای صف زده در بیعت تو عالم و آدم
بخّ لك مولای ، ولی ا... اعظم
نستغفر من هر چه ولایت نپذیرد
نستبرء من هركه تو را دوست نگیرد
حق است فقط آنچه نمرده است و نمیرد
كی اهل بهشت است كسی را كه كنی رد
جز تو چه كسی وارث اوصاف عظیم است
بر دوزخ و جنت چه كسی جز تو قسیم است

 

شاعر : حامد اهور

  • یکشنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران