• یکشنبه 2 دی 03


شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( سال ها بود که این راز نمی فهمیدم )

2298
1

سال ها بود که این راز نمی فهمیدم
موسم حج به حرم دور چه می گردیدم
مروه را تا به صفا سعی چه سودم می داد
سنگ برداشتن و رمی چه سودم می داد
حلق و احرام و منا و عرفات و تقصیر
تلبیه،زمزمه و ذکر ودعا و تکبیر
این همه بارش دستور خداوند چرا؟
که چنین گوی و چنان باش و زبان بند چرا؟
نه مرا زهره که این راز بگویم با کس
نه ز حی ازلی سر زند افعال،عبس
من در اندیشه که این کار عجب مشکل شد
که سر انجام  مراد و فرجی حاصل شد
هاتفی گفت که در کشتی جان نوحی هست
این که گفتی همه جسم است ،در آن روحی هست
سر تراشیدن و قربانی و رمی جمرات
ذکر و تسبیح و مناجات و وقوف عرفات
استلام حجر و منزلت رکن و مقام
این همه اوج و فرود ،آن همه تنزیل و قیام
آنکه گفته است فقط (سنگ نشانیست) بجاست
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
مروه و سعی و صفا را بنگر چون باشی
این ره منزل لیلی ست چو مجنون باشی
هیچ در راه خداوند زخود دل نکنی
سنگ تا بر سر شیطان هوایت نزنی
حال باید ز یقین جلوه به ذاتت بدهند
قدحی معرفت اندر عرفاتت بدهند
در منا کعبه دل قبله افلاک شود
گر که خالی دلت از هرچه که ناپاک شود
شامل لطف خداوند جلی میگردی
به مطاف آمده و دور علی میگردی
در طواف حرم اینگونه که برمی آید
اولین فکر که آندم به نظر میآید
سند دل چو به نام پدر خاک زنی
کعبه هم باشی اگر سینه خود چاک زنی
همه را هست دلی خانه دلدار هوس
و خدا خانه خود را به علی داده و بس
مادر روح خدا را زحرم دور نمود
بهر مولا در این خانه ز دیوار گشود
در جهان کیست چنین پاک و مقدس باشد
گر که در خانه کسی هست همین بس باشد
هر که روشن دلش از نور ولایت نشود
پای در کعبه نهد باز هدایت نشود

 

شاعر : یاسر رحمانی

  • یکشنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران