ای آنکه وجودم شده بیت الحزن تو
غرق غم واندوه شدم ازمحن تو
درآتش هجران تویک سال شب و روز
چون شمع وفا سوختم از سوختن تو
یک سال نه ،یک عمر گذشته است که ازغم
گریان شده ام بر بدن بی کفن تو
درخلوت با پیرهن غرقه به خونت
مشغول زیارت شده ام با بدن تو
خواهی که بدانی چه رسیده است به زینب
صدچاک شده جان و دل من چوتن تو
آتش زده یکبار دگر هستی ما را
خونی که روان بود زکنج دهن تو
تو لالۀ خونینی و من یاس کبودم
پرپرشده ام ازغم پرپر شدن تو
همراه بسی خاطرۀ مردی و ایثار
ثبت است به تاریخ پیام وسخن تو
عمریست«وفائی» زمصیبات دل من
باآتش دل سوخته در انجمن تو
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- یکشنبه
- 28
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 6:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه