ای که رویت بهشت رویائی است
گلشن روی تو تماشائی است
به فروغ نگاه تو سوگند
چشم تو آفتاب بینائی است
دلت ازنور حق بود روشن
سینۀ تو کتاب دانائی است
نام تو درد را دوا بخشد
نفس تو دم مسیحائی است
هرکجا نام تورسدبه میان
صحبت ازعاشقی وشیدائی است
ای که شد کعبه از تو عطر آگین
گل روی تو درشکوفائی است
من ندیدم اگر چه کوی ترا
لیک دانم بهار زیبائی است
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
ای گل ازمقدم تو خرسندم
نخل غم را زباغ دل کندم
مثل شبنم به روی گونۀ گل
روی لبها نشسته لبخندم
گاه ریزم گلاب اشک ازچشم
گاه دربین گریه می خندم
داده مهر تو آبرو برمن
با ولای تو آبرومندم
عهد بستم به مهر تو زازل
تا ابد با وفات پابندم
گرشود پاره رشتۀ عمرم
نگسلد تابه حشر پیوندم
من که عمری طواف کوی ترا
کرده ام خواهش ازخداوندم
با چنین طبع نارسا توبگو
من که دلخسته ، آرزومندم
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان به قربان روی دلجویت
جان فدای جمال نیکویت
کاش روزی هزار مرتبه من
مردمی تا ببینمی رویت
کاش همچون کبوتری عاشق
بال وپرمی زدم سوی کویت
کاش آئی بباغ جان چوبهار
تا شود زنده جانم ازبویت
تا بیائی به دیدنم، ازاشک
بسته چشمم پل نظر سویت
یاعلی ای تو کعبۀ دلها
قبلۀ ماست طاق ابرویت
چه دراینجا چه درصف محشر
دل ماهست درتکاپویت
ای که خورشید زُهد وتقوائی
ذرّه ای چون شود ثناگویت
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
گرچه عمری گناه کردم من
نامه ام را سیاه کردم من
گرچه عمری زکثرت عصیان
عمرخودراتباه کردم من
اشک خجلت ببین ودستم گیر
به خدا اشتباه کردم من
تو امید دل منی درحشر
تکیه برتکیه گاه کردم من
به امید نگاه تو همه شب
روی خود را به ماه کردم من
شرمم ازآن همه گنه آمد
به فلک تا نگاه کردم من
نیست دستم تهی که مهرت را
همه جا زاد راه کردم من
شرمگینم زتو که دروصفت
عمر راصرف آه کردم من
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
ای که یادت بود عبادت من
ذکرنام توهست عادت من
با تولاومهر تو فردا
می پذیرد خدا عبادت من
خاکبوس توام تمامی عمر
کاین بود عزّت وسعادت من
گرکه توفیق بهترم بخشی
می شود بیشتر ارادت من
شب تنهائی ام چه تاریک است
گرنیائی تو برعیادت من
با تولای تو وفائی گفت
ای فروغ ره سعادت من
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- یکشنبه
- 28
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 6:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه