ما بی تو تا دنیاست، دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
ای سایه سار ظهر گرم بی ترّحم!
جز سایه ی دستان تو، جایی نداریم
تو آبروی خاکی و حیثیّت آب
دریا تویی، ما جز تو دریایی نداریم
وقتی عطش می بارد از ابر سترون
جز نام آبی تو، آوایی نداریم
شمشیرها را گو ببارند از سر بُغض
از عشق، ما جز این تمنایی نداریم!
شاعر : سلمان هراتی
- یکشنبه
- 28
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 6:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سلمان هراتی
ارسال دیدگاه