زمینه
تا لحظه ی آخر ، می تپه دل ِ خواهرت برات
یادمه هنوزم ، غربت و غم ِ آخرین نگات
آرامش قلب و ، دل بیقرارم ، برادر ، برادر
منتظرت هستم ، بیایی کنارم ، برادر ، برادر
یادمه ، سرتو بریدن من دیدم
روی خاک ، تن تو کشیدن من دیدم
اسبای ، بی حیا رسیدن من دیدم
واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر
******
رفتی و نگفتی ، با این همه غربت چیکار کنم
با روزای سخت و ، تاریک ِ اسارت چیکار کنم
یه سال و نیمه که ، براتو می سوزم ، برادر ، برادر
گریه برای تو ، کار ِ شب و روزم ، برادر ، برادر
رو لبم ، هر نفس هر نفس یک آهه
چشمای ، خواهرت مونده بر این راهه
بوی سیب ، بوی گودی ِ قتلگاهه
واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر
******
زخمای اسارت ، این اشکای جاری برای من
پیراهن خونی ، مونده یادگاری برای من
سرت روی نیزه ، تنت توی گودال ، واویلا ، واویلا
معجرا رو بردن ، گوشواره و خلخال ، واویلا ، واویلا
یادمه ، وقتی ما رو اسارت بردن
روی نی ، سر تو با ماها آوردن
کوفه و ، شهر شام دلمو آزردن
واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر
******
غصه ی دل ِ من ، مجلس ِ شرابه برادرم
نمی ره زیادم شبای خرابه برادرم
ای وای امون از شام ، اون مردم نامرد ، واویلا ، واویلا
سنگ ِ لب ِ بام و ، با اون حرفای بد ، واویلا ، واویلا
ذکر ِ من ، هر قدم هر نفس یازهرا
بی هوا ، مارو می زدن اون نامردا
چی بگم ، صحبت از کنیزی شد اونجا
واویلا ، حسین من ، غریب ِ مادر
شاعر : حسین رحمانی
- پنج شنبه
- 1
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه