صلی الله علیک یا اباعبدالله ع
زاشک بى امان درياست لبريز
وجودم از می سقاست لبريز
چه سقایی که زهرائی ز جامش
زبانزد در مسیحایی ست به نامش
چه سقایی که دریا تشنه ی اوست
و زمزم جوششی از چشمه ی اوست
شبانگاهان سحر آمد خوش آمد
بنی هاشم قمر آمد خوش آمد
عجب حال و هوایی دارم امشب
که مست چشم های یارم امشب
فلک صور شعف سر داده امشب
مسیرش بر زمین افتاده امشب
شب میلاد عشق عالمین است
شب میلاد سقای حسین است
به عشق آن گل زيبا و خوشبو
صد وسی و سه دفعه ميکشم هو
خریدار جمالش فاطمیون
رخش ماه تمام هاشمیون
به یمن مقدم این ماه زیبا
نشسته خنده بر لبهای مولا
ز میلادش علی گردید مسرور
رواق بیت مولا گشته پر نور
رسيده آن كه ماه عالمين است
بلاگردان اربابش حسين است
نسیمی ماندگار آمد خوش آمد
و با یک گل بهار آمد خوش آمد
برای عشق فتح باب میشد
جهان در عکس یک گل قاب شد
میان گریه تا لبخند می زد
دل خود را به مادر بند می زد
عطش در چشم مادر آب میشد
مگر از دیدنش سیراب میشد؟!
مفاتیح الجنان مادرش بود
و مادر تا سحر دور و برش بود
خلاصه جلوه ی احساس آمد
گل ام البنین عباس آمد
امام عشق رایارآفریدند
برای اوعلمدارآفریدند
مسیحا بود و مادر مبتلایش
چه زبیا بود اشک بی صدایش
پسر آیینه ی نور پدر بود
قمر بود وقمر بود و قمر بود
پدر از باغ دستش بوسه می چید
پدر بود و زهستش بوسه می چید
صدای گریه هایش دلنشين بود
دل آرام امیرالمومنین بود
شمیم عشق بوی دیگری داشت
مدینه رنگ و روی دیگری داشت
حسین بن علی دورو برش بود
محل بوسه اش دست و سرش بود
زمین دور سرش مستانه چرخید
عیان شد ماه در آغوش خورشید
زمین شد روشن از انوار رویش
زمان شد عاشق رفتار وخویش
بگوباهاشمیان ماه آمد
امیدقلب ثارالله آمد
عجب ماهی که گردون در مدارش
طواف آب، بر گرد مزارش
ادب درس ادب از او گرفته
وفا در ساحلش پهلو گرفته
که گفته کاشف کرب حسین است
که او کاشف به کرب عالمین است
می و پیمانه از او مست گردند
ملائک گرد قبر او بگردند
چو زد بوسه علی بر روی دستش
شهامت تا ابد شد پای بستش
شکسته پسته ی لبخند کامش
زمین و آسمان درگیر دامش
به مردى وشجاعت بی قرين است
يگانه گوهر ام البنين است
جمالش آفتاب عالمين است
اميرلشكرعشق حسين است
صفاى اهل ايمان از صفايش
ادب زانوزده در پیش پایش
فلك درحيرت از رازو نيازش
ملك مبهوت هرركعت نمازش
به حق ثابت شده آقایی او
مقام عرشى و سقایی او
گدا پرورترين آقاست عباس
به ولله قسم یکتاست عباس
غضب های نگاهش آتشین است
دو دستش لنگر عرش و زمین است
نگاهش آسمان را کرده بی تاب
شده لب تشنه ی لبهای او آب
خودش تنهای تنها یک سپاه است
حسین بن علی راهم پناه است
به تنهایی پناه عالمین است
گل ام البنین، ذخرالحسین است
به راه حق نه تنها دست خود داد
به دشت کربلا او هست خود داد
دو چشمش را،دو دستش را،سرش را
همه،دارو ندارش،پیکرش را
عمود کین به فرقش پر اثر شد
دوباره گوئیا شق القمر شد
حسین فاطمه از پا نشست و
گمان دارم دگر پشتش شکست و
قلم بر واژه هایی آتشین خورد
علم افتاد و آب آور زمین خورد
تنش آماج تیر دشمنان شد
سر پاکش ز پهلو بر سنان شد
به روی نیزه ها سر در گریبان
عمو بود و عطش بود و بیابان
دل من در هوایش پر گرفته
و راه کربلا را سر گرفته
کنار عقلمه با قلب بی تاب
صدایش می زنم : ای عشق ارباب
سلام ای ساقی دشت شقایق
علمدار همه گلهای عاشق
- یکشنبه
- 11
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه