رمضان ماه شوق و انتظار است
شب جمعه بهار اندر بهار است
خوشا بر بنده دلخستهاى كه
در اين ماه خدا شب زنده دار است
به آخر مىرسد اين ميهمانى
نگشته اين دل من آسمانى
نديدم دلبر گمگشته ام را
نديدم آن رخ صاحب زمانى
گذشت اين ماه و من كارى نكردم
به عشاق تو غمخوارى نكردم
هميشه يار شيطان شد دل من
امام خويش را يارى نكردم
به جز توبه دگر راهى نمانده
برايم ناله و آهى نمانده
مرا آريد دنبال نگارم
كه تا كويش دگر راهى نمانده
ز يارانم جدا افتادم اى واى
ز كف سرمايه ام را دادم اى واى
الهى كى شود يارم بيايد
كه ازبند غمم آزاد نمايد
كنار دلبرم مى ماندم اى كاش
ز وصف او خطى مى خواندم اى كاش
شب جمعه نجف مى بودم اى واى
كميلى با على مى خواندم اى واى
- شنبه
- 14
- تیر
- 1393
- ساعت
- 7:47
- نوشته شده توسط
- گمنام
ارسال دیدگاه