#شب_جمعه_حسرت_شش_گوشه
دلم از دوریِ تو بی قراره
شبیهِ یه کویرِ شوره زاره
دعایم کن حسین جان از دعایت
سرم بارونِ ایوونت بباره
یه جرعه از نگاهِ مهرَبونت
منو تا ساحلِ امنت بیاره
که تا هر گوشه از صحن و سرایت
منو در حسرتِ رویت نذاره
دلم شد در هوای تو هوایی
به غیرِ تو سرم شوری نداره
امیدم، آرزویم، غرقِ رویاست
دو چشمم در تمنای بهاره
به گوشم میرسه آوای حزن و
فغان اشک و آهِ شیر خواره
چقد امشب رقیه بی قرار و
چقد حالم هوای روضه داره
چقد زینب به جولانِ بلا وُ
چِقدم بر زمین نعشِ ستاره
به یادِ غربتِ شهزاده اکبر
پدر ماند و وَ جسمِ پاره پاره
من امشب، ضامِنم سیلابِ اشک و
گواهم قلبِ پر خونِ اناره
حسین جان مرغِ روحم پَر کشیده
شبِ جمعهَ ست و دل، دلتنگِ یاره!
#بداهه_دلتنگی_شب_جمعه
#عصر_پنجشنبه_۹_خرداد_۹۸
#هستی_محرابی
- پنج شنبه
- 9
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 20:22
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه