نفس آلوده ی نفسم که هوا می خواهم
عبد شیطان شده ام، آه! خدا می خواهم
نه نمازی، نه نیازی، نه دعایی به لبم
حالت سوز مناجات و دعا می خواهم
هر طبیبی نتوانست مداوام کند
دلم از درد گرفته ست دوا می خواهم
نه هراسم ز عذاب ست و نه شوقم به وصال
کمم این است،کمی خوف و رجا می خواهم
بر سر سفره ی احسان تو خوبان جمعند
بین خوبان سر خوان تو جا می خواهم
گره ی کار به هر واسطه ای وا نشود
ضامنی مثل غریب الغربا می خواهم
روزه بی روضه صفایی که ندارد اصلا
اندکی روضه ی شاه شهدا می خواهم
کشته ی کشته ی اشکم که طلب کردم اشک
طلب عفو جدا، اشک ، جدا می خواهم
به تو دلداه ام ارباب!، که غیر از این نیست
از شما کی طلب غیر شما می خواهم؟
نسخه ای ساده علاج دل بیمار من است
من فقط یک سفر کرب و بلا می خواهم
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- دوشنبه
- 16
- تیر
- 1393
- ساعت
- 15:54
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه