درد دل حضرت زهرا ( س ) در کنار بستر مادر
می سوزم از شرار نفس های آخرت
از لحن جانگداز وصایای آخرت
دستم به دست بی رمقت می شود دخیل
در پیش دیدگان گهربار جبرئیل
دستم شبیه دست تو تب دار می شود
دیوار غصه بر سرم آوار می شود
رحمی نما به حال پریشان دخترت
مادر مکش عبای پدر را تو بر سرت
دلواپس غروب توام آفتاب من
بر روزهای روشن من رنگ شب مزن
در جام لحظه های خوشم شوکران مریز
مادر نمک به زخم جگرهایمان مریز
محزون رنج های پدر می شوم مرو
من شاهد عزای پدر می شوم مرو
فصل بهار خانه مان را خزان مکن
مادر بمان و نیت ترک جهان مکن
مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد
شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد
اشک غمت به ساحل پلک ترم نشست
سنگ فراق شیشه ی قلب مرا شکست
امن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند
شاعر : وحید قاسمی
- سه شنبه
- 17
- تیر
- 1393
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- محمد مبشری
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه