• چهارشنبه 16 آبان 03


اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع) -( چه سفره اي ، چه کرم خانه اي ، چه مهماني )

3131
3

چه سفره اي ، چه کرم خانه اي ، چه مهماني
چه ميزباني و چه روزي ِ فراواني
چه ازدحام عجيبي يقينا آقا نيست…
…گدايي درِ اين خانه کار آساني
دخيل دست کريمت شده ست ميکائيل
فقط نه اينکه تو روزي دهِ هر انساني
به رازقيّت تو ميخورم قسم که تورا
رها نمي کنم آني و کمتر از آني
هر آينه دل من چون کوير مي خشکد
بدون لطف تويي که جناب باراني
بيا و بر دلم امروز يک دقيقه ببار
بيا و با نَفَست بويي از بهشت بيار
من و هواي تو و شوق نوکري کردن
تو و حوالي دنيا و سروري کردن
دلم اسير تو شد ، چشم هاي معصومت
چه خوب ياد گرفته است دلبري کردن
من عادتي شده ام ، عادتي اين اطراف
من و فراز بقيعت کبوتري کردن
هميشه روزي من را تو داده اي ؛ننگ ست...
....کنار سفره ي تو ميل ديگري کردن
کريم شهر مدينه چقدر مي آيد
به دست هاي شما ذره پروري کردن
مرا که ذره ي ناچيزتر ز ناچيزم
بيا و پرورشم ده که دست آويزم
به غير وصله ي نعلين يا عباي تو نيست
و جز گليم پر از نور زير پاي تو نيست
کرم نما ، به من سائلت هم احسان کن
که تکيه گاه دلم غير دست هاي تو نيست
شروع مي شوي از انتهاي آقايي
تويي که نوکري شيعه جز براي تو نيست
کسي که از همه در آخرت فقير تر است
همان کسي ست که در اين سرا گداي تو نيست
چقدر بي کس و تنهاست آنکه در دنيا
هميشه با تو غريبه ست و آشناي تو نيست
مرا گداي خودت کرده اي خدا را شکر
و آشناي خودت کرده اي خدا را شکر

  • شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران